چه آرام درخود شکستم

عشق اونه که هیچ وقت نگی متاسفم

چه آرام درخود شکستم

عشق اونه که هیچ وقت نگی متاسفم

به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد

ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻋﺸﻖ، ﺑﻪ ﺭﺳﻮﺍ ﺷﺪﻧﺶ ﻣﯽﺍﺭﺯﺩ
ﻭ ﺑﻪ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻟﯿﻼ ﺷﺪﻧﺶ ﻣﯽﺍﺭﺯﺩ


ﺩﻓﺘﺮ ﻗﻠﺐ ﻣﺮﺍ ﻭﺍ ﮐﻦ ﻭ ﻧﺎﻣﯽ ﺑﻨﻮﯾﺲ

ﺳﻨﺪ ﻋﺸﻖ ،ﺑﻪ ﺍﻣﻀﺎ ﺷﺪﻧﺶ ﻣﯽﺍﺭﺯﺩ


ﮔﺮﭼﻪ ﻣﻦ ﺗﺠﺮﺑﻪﺍﯼ ﺍﺯ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥﻫﺎﯾﻢ
ﮐﻮﺷﺶ ﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺷﺪﻧﺶ ﻣﯽ ارزد


ﮐﯿﺴﺘﻢ ؟… ﺑﺎﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺁﺗﺶ ﺳﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ
ﺣﺘﻢ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺣﯿﺎ ﺷﺪﻧﺶ ﻣﯽﺍﺭﺯﺩ


ﺑﺎ ﺩﻭ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﻓﺮﻭ ﺭﯾﺨﺘﻦِ ﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻣﻢ
ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪﯼ ﺑﺮ ﭘﺎ ﺷﺪﻧﺶ ﻣﯽﺍﺭﺯﺩ


ﺩﻝ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺳﺒﺪﯼ ، ﻋﺸﻖ ،ﺑﻪ ﻧﯿﻞ ﺗﻮ ﺳﭙﺮﺩ
ﻧﮕﻬﺶ ﺩﺍﺭ، ﺑﻪ ﻣﻮﺳﯽ ﺷﺪﻧﺶ ﻣﯽﺍﺭﺯﺩ


ﺳﺎﻝﻫﺎ ﮔﺮﭼﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﯿﻠﻪ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻏﺰﻟﻢ
ﺻﺒﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﺮﻡ ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪﻧﺶ ﻣﯽﺍﺭﺯﺩ!!!



حقیقت این است

حقیقت این است


فرودگاه ها، بوسه های بیشتری از سالن های عروسی به خود دیده اند!


و دیوار بیمارستان ها، بیشتر از عبادت گاه ها دعا شنیده اند!


به راستی چرا این گونه ایم؟


همه چیز را موکول می کنیم به زمانی که چیزی در حال از دست رفتن است!

«حسین پناهی»

دنیا ادامه ی لبخند توست

دنیا ادامه ی لبخند توست 

که تا آخرین لبخند من کش می آید 

تو لب برمی چینی 

و من. . .  

جایی میان آسمان و زمین 

معلق می شوم.

چای تلخ

چایت را تلخ  نخور  

یک بار صدایم کن 

تمام قندهای دلم را برایت آب می کنم

رسالت عشق

گرگ هم که باشی    

عاشق بره ای خواهی شد  

که تو را به علف خوردن وا می دارد 

و رسالت عشق این است.... 

شدن آنچه نیستی!

درد من

درد من این است 

زندگیم پر از چیزهای نانوشتنی است 

مثل صدای خاموش کردن سیگار 

در لیوان چای