چه آرام درخود شکستم

عشق اونه که هیچ وقت نگی متاسفم

چه آرام درخود شکستم

عشق اونه که هیچ وقت نگی متاسفم

رفتنت

پاییز رفتنت دفتر کهنه ی خاطراتم را ورق زد. 

رسیدم به پایان برگ   

                 

             دوستت دارم هایت

چقدر...

چقدر خسته ام از این دقیقه های پاپتی

...

ساعت ۱:۱۱   

به وقت دلتنگی!!!!!!

از بهار ....

از بهار تقویم می ماند 

از من استخوان هایی که  

روزی تو را دوست داشتند. 

...

و  

ناگهان 

هیچ.

نامه چاپلین

چاپلین به دخترش نوشت: 

تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی ، بدنت را عریان نکن . 

هرگز چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمی فهمد گریان مکن 

قلبت را خالی نگاه دار و اگر روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی 

سعی کن فقط یک نفر باشد و به او بگو:  

 

 تو را کمتر از خدا و بیشتر از خودم  دوست دارم  زیرا به خدا اعتقاد و به تو نیاز دارم.