چه آرام درخود شکستم

عشق اونه که هیچ وقت نگی متاسفم

چه آرام درخود شکستم

عشق اونه که هیچ وقت نگی متاسفم

۸ آذر (برد ایران مقابل استرالیا)

۸ آذر هر سال برای من و حتما خیلیهای دیگه یادآور یه خاطره ی شیرینه... برد ایران مقابل استرالیا.... یادمه اون روز امتحان زبان داشتیم و من از اونجایی که خیلی فوتبالی بودم همه ی فکر و ذکرم  به اون بازی بود. یکی از دوستان که با هم خیلی صمیمی بودیم یواشکی بهم گزارش لحظه به لحظه میداد البته از طریق دختر بابای مدرسه که خونشون گوشه ی مدرسه بود. وقتی فهمیدم ۲ کل خوردیم دیگه به کل ناامید شدم و کلی به هم ریختم ولی اخر بازی  و بعد از برد باورنکردنی ایران انگار تو هوا بودم.هر چند من موفق نشدم اون بازی رو به صورت مستقیم ببینم ولی بهترین خاطره ایه که از فوتبال دارم واقعا چسبید. 

 

الان بعد از گذشت ۱۴ سال از اون روز هنوز حس و حالش برام یه ذره هم کم رنگ نشده .و هر سال تمام خاطرات اون روز  مثل فیلم از جلو چشمم عبور میکنه واقعا یادش بخیر    

 

این پستو تقدیم می کنم به فاطمه همون دختری که برام گزارش لحظه به لحظه می اورد و بعدها زن داییم شد! 

بیا برویم

بیا برویم 

من و تو 

در آن هنگام که غروب  

همچون بیماری بی هوش 

که روی تخت افتاده است 

دامن خود را در برابر آسمان می گستراند.

بس که ...

بس که زندگی نکردیم 

          

 

وحشت از مردن نداریم

روزگار سختی است

روزگار سختی است 

چند وقتی است روی جدول های کنار خیابان 

تمرین نیفتادن می کنم!

اینجا در دنیای من...

اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند 

دیگر گوسفند نمی درند 

به نی چوپان دل می سپارند و 

گریه می کنند!

نیا باران...

نیا باران زمین جای قشنگی نیست.