چه آرام درخود شکستم

عشق اونه که هیچ وقت نگی متاسفم

چه آرام درخود شکستم

عشق اونه که هیچ وقت نگی متاسفم

چقدر...

چقدر خسته ام از این دقیقه های پاپتی

نظرات 3 + ارسال نظر
حامد دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:35 http://nolove-nolife-nonext-just.mihanblog.com

سلام سحر جون. نمیدونم منو یادت میاد یا نه اما خواستم بگم هنوز تو یادمی. وبمو عوض کردم آدرسشو گذاشتم منتظر حضور گرمتم عزیز.

سلام حامد جان .من شما رو با آدرس جدیدتون لینک کردم.بهتون هم سر میزنم ولی متاسفانه نمیدونم چرا نمیشه براتون کامنت بذارم نمی دونم ایراد از کجاست ؟

کرانه چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 19:57 http://www.bikaraanemehr.blogsky.com

سلام به سحر خانوم
می گن آدم خودش باید به ثانیه هاش لباس بپوشونه
لباس غم لباس شادی لباس ذوق
به روزم بهم سر بزن

سلام عزیزم
عزیز وقتی هر روز و هر ثانیه ات تکرار مکررات میشه دیگه .....

مرسی که به من سر میزنی عزیزم

افسانه جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 15:14 http://gtale.blogsky.com/

سلام سحر جان

روزگار مان
با
عمق نوشته هایت
می گذرد
دیر که میکنی
تقاشی مون
لنگ می مونه
دل تو که تنگ می شود
عشق از ما دور می شود
که
تورا از دلتنگی درآورد

سلام افسانه جونم
عزیزم کلا ما یا نمی رسیم یا وقتی میرسیم که دیگه خیلی دیر شده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد