چه آرام درخود شکستم

عشق اونه که هیچ وقت نگی متاسفم

چه آرام درخود شکستم

عشق اونه که هیچ وقت نگی متاسفم

نیمه شب بود و غمی تازه نفس 

ره خوابم زد و ماندم بیدار 

ریخت از پرتوی لرزنده ی شمع 

سایه ی دسته گلی بر دیوار

 

همه گل بود ولی روح نداشت! 

سایه ای مضطرب و لرزان بود 

چهره ای سرد و غم انگیز و سیاه 

گوییا مرده ی سرگردان بود!   

شمع  خاموش شد از تندی باد

اثر از سایه به دیوار نماند 

کس نپرسید:کجا رفت؟ که بود؟ 

که دمی چند در اینجا گذراند! 

 

این منم خسته در این کلبه ی تنگ 

جسم درمانده ام از روح جداست 

من اگر سایه ی خویشم یا رب  

روح آواره ی من کیست؟کجاست؟

 

  

نظرات 3 + ارسال نظر
باران جمعه 5 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 16:31 http://www.barf-baran-barid.blogsky.com

خیلی زیبا بود عزیزم!
به منم سر بزن حتما
نظرم بده
موافق باشی تبادل لینک هم بکنیم!
ها؟!

سلام
ممنونم که به من سر زدین
چشم منم حتما میام

moh3en جمعه 5 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 17:17 http://www.30tfun.com

salam khobi?ajab webloge bahali dari
be manam sar bezan
rasti age tabadole link mikoni mano ba onvane shahre sargami va download (be farsi) link kon badesh linketo befrest baram
montazeretam
bia forum ham nazar bedeha

معین جمعه 5 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 18:12 http://rayanetasvirmatin.blogsky.com

سلام خسته نباشین خیلی عالی خیلی زیبا پر محتوا تبریک میگم داری ازما سبقت میگیری ادامه بدین موفق باشین

سلام
ممنون از تشریف فرماییتون
ما حالا حالا ها باید شاگردی کنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد